مقالات برتر چهاردهمین همایش سیاست های مالی و مالیاتی ایران توسط مرکز آموزش، پژوهش و برنامه ریزی سازمان امور مالیاتی کشور معرفی شدند.
به گزارش رسانه مالیاتی ایران، این مقالات برتر بر محورهایی چون نظام مالیاتی هوشمند و داده محور در عصر دیجیتال، شناسایی مؤدیان پرریسک در نظام مالیات بر ارزش افزوده و جلوگیری از فرار و اجتناب مالیاتی متمرکز بودند.
همایش مذکور در تاریخ 20 اردیبهشت 1404 در محل مرکز همایش های بین المللی صداوسیما و با همکاری دانشگاه ها برگزار شد. در این دوره، 261 مقاله به دبیرخانه همایش ارسال شد که رشد حدود 121 درصدی نسبت به سال گذشته را نشان می داد. از میان این آثار، 8 مقاله به عنوان مقالات برتر انتخاب و تعدادی از آن ها در همایش ارائه شد و از نویسندگان آن ها تقدیر به عمل آمد.
این مقاله به بررسی طراحی مدل راهبردی برون سپاری خدمات مالیاتی و تنظیم گری روابط ارائه کنندگان خدمات مالیاتی (TSP) در نظام مالیاتی هوشمند و داده محور عصر دیجیتال می پردازد. هدف از این پژوهش، ارائه رویکردی کاربردی برای مدیریت کارآمد
برون سپاری خدمات و نظارت بر ارائه کنندگان خدمات مالیاتی با توجه به عوامل زمینه ای حاکم بر نظام مالیاتی کشور است.
نویسندگان:
(2010-7863-0000-0002)
(0000-0002-8663-8202)
هدف از این پژوهش، طراحی مدل راهبردی برون سپاری خدمات مالیاتی و شناسایی راهبردهایی برای مدیریت کارآمد برون سپاری خدمات و نظارت بر ارائه کنندگان خدمات مالیاتی با توجه به ابعاد و عوامل زمینه ای حاکم بر نظام مالیاتی کشور است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی بوده و برای نخستین بار ضمن شناسایی عوامل زمینه ای برون سپاری خدمات مالیاتی، مدلی برای مدیریت و تنظیم گری روابط ارائه کنندگان خدمات مالیاتی ارائه می دهد.
به منظور انجام این تحقیق، از روش های زیر استفاده شده است:
نظرسنجی خبرگانی با روش دلفی: با استفاده از پرسشنامه از 16 مدیرعامل شرکت های معتمد ارائه کننده خدمات مالیاتی
مصاحبه های ساختاریافته با خبرگان مالیاتی: با 5 خبره مالیاتی از میان مدیران ارشد سازمان امور مالیاتی کشور
تحلیل همبستگی بین متغیرهای زمینه ای و رویکردهای برون سپاری: برای تعیین رابطه میان متغیرهای زمینه ای شناسایی شده و رویکردهای برون سپاری خدمات مالیاتی
نتایج تحقیق نشان می دهد اتخاذ رویکرد برون سپاری مناسب وابسته به عوامل و ابعاد متعددی است و راه حل درست اغلب یک راهبرد واحد نیست.
از جمله عوامل زمینه ای مؤثر در انتخاب راهبردهای برون سپاری خدمات مالیاتی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
اندازه و گستردگی مؤدیان
چرخه عمر و بلوغ حرفه ای ارائه کنندگان خدمات مالیاتی
تعداد ارائه کنندگان خدمات مالیاتی
اهمیت امنیت و محرمانگی اطلاعات
هر اندازه جمعیت و گستردگی جامعه هدف (مؤدیان) و بلوغ حرفه ای ارائه کنندگان خدمات مالیاتی افزایش یابد، استفاده از راه حل های نوآورانه و سفارشی در رویکرد باز سیستمی و بازار محور با نقش گسترده ارائه کنندگان خدمات توصیه می شود.
با افزایش تعداد ارائه کنندگان خدمات مالیاتی و اهمیت حفظ امنیت و محرمانگی اطلاعات، رویکردهای نظارتی و زیرساخت های اطلاعاتی کاملاً متمرکز در سازمان با حداقل اشتراک گذاری اطلاعات توصیه می شود.
نویسندگان:
امنیت فضای دیجیتال وجه تازه ای از امنیت ملی هر کشور را به تصویر می کشد لذا لازم است به موازات توسعه سریع کاربری های فناوری اطلاعات با شناخت زیرساخت های کلیدی کشور که وابستگی حیاتی به اطلاعات دارند و با برنامه ریزی جهت حفاظت از این زیرساخت ها سیر توسعه کشور در دستیابی به جامعه دانایی محور هموار گردد. سازمان امور مالیاتی کشور که با داده ها و اطلاعات حساس سروکار دارد، از فضای ابری بهره مند می شود. ارائه مدل مفهومی بلوغ امنیت سایبری در فضای ابری سامانه مودیان سازمان امور مالیاتی کشور هدف اصلی این پژوهش به شمار می آید.
در این پژوهش با استناد به اسناد بالادستی در حوزه سایبری و با استفاده از روش تحقیق آمیخته کمی و کیفی و جهت تفسیر یکپارچه یافته های به دست آمده از مطالعات کیفی با هدف دستیابی به سطح ادراکی و ارائه مدل مفهومی شده است.
خبرگان با استفاده از تکنیک دلفی انتخاب شدند. روایی و اعتبار پژوهش توسط اساتید تأیید شده است. برای شناسایی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص ها با استفاده از ادبیات نظری و مطالعه تحقیق پیشین، ابتدا 139 پژوهش با استفاده از ابزار CASP ارزیابی و در نهایت 19 پژوهش انتخاب شدند. پژوهش های منتخب با استفاده از نرم افزار MAXQDA کدگذاری و در نهایت 51 شاخص احصا گردید. این شاخص ها از طریق پرسشنامه با 16 نفر از خبرگان به اشتراک گذاشته شد و شاخص های نهایی برای طراحی مدل استخراج گردید.
مدل به دست آمده شامل 3 بعد، 11 مؤلفه و 51 شاخص است.
عوامل کلیدی و زمینه ای مؤثر
امنیت فضای دیجیتال وجه تازه ای از امنیت ملی هر کشور را به تصویر می کشد. شناخت زیرساخت های کلیدی کشور که وابستگی حیاتی به اطلاعات دارند و برنامه ریزی جهت حفاظت از این زیرساخت ها، از عوامل کلیدی و زمینه ای مؤثر بر طراحی مدل مفهومی بلوغ امنیت سایبری در فضای ابری سامانه مؤدیان است.
با برنامه ریزی جهت حفاظت از زیرساخت های کلیدی و استفاده از شاخص های احصاشده، مسیر توسعه کشور در دستیابی به جامعه دانایی محور هموار می گردد.
نویسندگان:
حسابرسان مالیاتی قضاوت های حرفه ای با اهمیتی در خصوص شناسایی اشتباه یا تحریف بااهمیت اعمال می نمایند که بر مالیات پرداختی شرکت ها تأثیرگذار است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی مؤلفه ها و شاخص های مؤثر و تعیین کننده در کشف تحریف مالیاتی بااهمیت در گزارش های مالی می باشد.
در این راستا از رویکرد ترکیبی تحلیل مضمون و فراترکیب برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی و کمی استفاده شده است. مقطع زمانی پژوهش سال 1403 می باشد و جامعه آماری پژوهش را حسابرسان سازمان امور مالیاتی با دارای حداقل ده سال سابقه مدیریت اجرایی، اساتید خبره و مجرب در حوزه مالیاتی، اعضای جامعه مشاوران رسمی مالیاتی ایران، کارشناسان رسمی دادگستری در رشته مالیات و شرکای مؤسسات حسابرسی بخش خصوصی تشکیل می دهند. روش نمونه گیری ترکیبی هدفمند می باشد و در مجموع 18 مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته با میانگین وزنی 42 دقیقه صورت پذیرفته است. در بخش دلفی فازی نیز نمونه آماری متشکل از 75 نفر از جامعه آماری بخش کیفی می باشد.
یافته های پژوهش به شناسایی مؤلفه های فنی و عملکردی (14 شاخص)؛ قوانین و مقررات (3 شاخص)؛ مسئولیت و مهارت های فنی (8 شاخص) و نسبت های مالی و مالیاتی (6 شاخص) منتج گردید. همچنین نتایج آزمون دلفی فازی نشان داد که گردش حساب جاری شرکا و سهامداران با وزن (0/203) در رتبه نخست، سود قبل از مالیات (0/186) در رتبه دوم، گردش مواد و کالا (0/173) در رتبه سوم و نسبت درآمد عملیاتی به بهای تمام شده (0/101) در رتبه چهارم از اولویت بندی شاخص های مؤثر و تعیین کننده کشف تحریف مالیاتی قرار دارند.
نویسندگان:
هدف پژوهش حاضر مدلسازی کیفی نظام مالیاتی داده محور با بهره گیری از هوش مصنوعی می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. روش پژوهش از نوع کیفی می باشد. جامعه آماری این پژوهش خبرگان دانشگاهی در حوزه مالی و هوش مصنوعی و مدیران مجرب امور مالیاتی در شهر تهران می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و نقطه اشباع نظری 13 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری بخش کیفی اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته برگرفته از مبانی نظری می باشد. شیوه تجزیه و تحلیل این بخش با استفاده از روش تحلیل مضمون می باشد. نتایج این بخش از تحقیق در قالب 4 مقوله سازمان دهنده و 16 مقوله پایه در شبکه مضامین تبیین گردید.
نتایج بخش کیفی نشان داد که پیشران های اصلی بهره گیری از هوش مصنوعی در نظام مالیاتی شامل افزایش حجم و تنوع داده های مالیاتی، پیشرفت های فناوری اطلاعات و تقاضای عمومی برای شفافیت و کارایی بالاتر می باشد.
به منظور استفاده مؤثر از این فناوری، راهبردهایی نظیر ایجاد زیرساخت های یکپارچه داده ای، توسعه الگوریتم های هوش مصنوعی برای شناسایی تخلفات و فرار مالیاتی و ارائه خدمات مالیاتی شخصی سازی شده باید به کار گرفته شوند.
با اجرای این راهبردها، پیامدهای مثبتی چون افزایش درآمدهای مالیاتی، کاهش فرار مالیاتی و بهبود رضایت مؤدیان حاصل می شود.
اما چالش هایی نظیر مسائل مربوط به حریم خصوصی داده ها، نیاز به آموزش و توانمندسازی کارکنان و سرمایه گذاری های زیرساختی نیز وجود دارد که باید در فرآیند پیاده سازی به آن ها توجه گردد.
نویسندگان:
علیرضا زارع: دکترای مدیریت دولتی، واحد یزد، دانشگاه آزاد اسلامی، یزد، ایران؛ نمایندۀ هیئت حل اختلاف مالیاتی اداره کل امور مالیاتی استان یزد، سازمان امور مالیاتی کشور، ایران.
سیدعلیرضا افشانی*: استاد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران. (نویسنده مسئول)
نگین نعیمی: دانشجوی دکترا، دانشگاه یزد، یزد، ایران.
مالیات به عنوان منبع درآمدی دولت برای ارائه انواع خدمات اجتماعی، رفاهی، فرهنگی و غیره از قدمتی بس طولانی برخوردار بوده است. با نظر به اهمیت مالیات در توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع و فاصله از رفتار مالیاتی مطلوب و داوطلبانه، فراهم سازی زمینه های اعتماد و مشارکت عمومی در پرداخت مالیات ضروری می نماید. بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی بسترهای تضعیف کننده اعتماد و مشارکت مؤدیان انجام شده است.
به منظور نیل به هدف کلی پژوهش و همسو با پارادایم تفسیری، رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای به کار گرفته شد. داده ها با اجرای مصاحبه های عمیق با 7 نفر از کارشناسان اداره کل مالیاتی استان یزد گردآوری شده است.
با تجزیه و تحلیل داده ها طی سه فرایند کدگذاری باز، محوری و گزینشی، یک مقوله هستۀ نهایی تحت عنوان «بیگانگی نظری–عملی از مالیات ستانی–مالیات دهی ایده آل» پدیدار شده است. مقوله هستۀ نهایی حاکی از فرایندی است که از یک طرف کادر مالیات ستانی و مؤدیان مالیاتی از مالیات ستانی–مالیات دهی ایده آل بیگانه می شوند و همسو با این بیگانگی، اغلب استراتژی های نابه هنجارانه ای به کار می گیرند که وارونگی ارزشی و عملیاتی مالیات دهی را به دنبال دارد و در فرایندی برگشتی مجدداً بیگانگی تولید و بازتولید می شود.
به طور کلی می توان گفت تحت تأثیر بستر و شرایط ساختاری، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بازنمایی شده مبتنی بر یافته ها، مالیات دهی ارزش و معنای خودش را از دست داده و به ضد ارزش تبدیل شده است.
این فرایند موجب شکل گیری پیامدهایی می شود که تضعیف اعتماد عمومی، افزایش بیگانگی مؤدیان و به کارگیری راهبردهای نابه هنجارانه در قبال مالیات را در پی دارد.
نویسندگان:
ساسان مهرانی: دانشیار گروه حسابداری، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
علی صالحی: دکترای گروه حسابداری، واحد مرکز بین المللی کیش، دانشگاه آزاد اسلامی، جزیره کیش، ایران.
یاسر ولی زاده: دکترای تخصصی گروه حسابداری، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران؛ رییس گروه حسابرس مالیاتی، اداره کل امور مالیاتی غرب تهران، سازمان امور مالیاتی کشور، ایران.
این پژوهش با هدف ارائه الگوی شناسایی مودیان پرریسک در نظام مالیات بر ارزش افزوده با رویکرد ترکیبی انجام شده است و سعی دارد گامی در جهت رفع چالش ها و دستیابی به نظام مالیاتی کارآمدتر بردارد. تحول نظام مالیاتی در راستای بهبود کارکردها و دستیابی به اهداف مدنظر امری ضروری است.
نوع تحقیق: کاربردی از نظر هدف، پیمایشی از نظر ماهیت، ترکیبی اکتشافی از نظر پارادایم
جمع آوری داده ها: کتابخانه ای
روش نمونه گیری:
بخش کیفی: هدفمند
بخش کمی: تصادفی ساده
فاز کیفی: مصاحبه با 20 نفر از خبرگان شامل مدیران و معاونین نظام مالیاتی و اساتید دانشگاهی
ابزار تحلیل: استخراج شاخص های مؤثر بر شناسایی مودیان پرریسک در نظام مالیات بر ارزش افزوده
مهمترین شاخص های مؤثر بر شناسایی مودیان پرریسک عبارتند از:
ویژگی های مربوط به مودی
ویژگی فعالیت های مودی
نسبت های مالی شرکت
ویژگی سیستم کنترلی مودی
رعایت ابعاد حاکمیت شرکتی مودی
مطابق نتایج تحقیق، این مدل از کیفیت مطلوبی برخوردار بوده و می تواند چارچوب مناسبی برای تدوین سند چشم انداز نظام مالیاتی فراهم نماید.
ویژگی ها و رفتارهای مالی و عملیاتی مودیان
شفافیت و کیفیت اطلاعات مالی و حسابرسی
ساختار و کارکرد سیستم های کنترلی و حاکمیت شرکتی مودیان
تجربه و تخصص مدیران و کارشناسان مالیاتی
استفاده از مدل ارائه شده برای شناسایی مودیان پرریسک در فرآیند مالیات بر ارزش افزوده
بهره گیری از شاخص های استخراج شده برای طراحی چارچوب ارزیابی و نظارت
تمرکز بر تقویت سیستم های کنترلی و حاکمیت شرکتی مودیان
استفاده از الگوهای کیفی و کمی در تصمیم گیری و سیاست گذاری مالیاتی
نویسندگان:
مجتبی مطلبیان چالشتری: دکتری حسابداری، حسابرس ارشد اداره کل امور مالیاتی شمال تهران، سازمان امور مالیاتی کشور، ایران.
سلیمه پیری: کارشناس ارشد مدیریت مالی، حسابرس ارشد اداره کل امور مالیاتی شمال تهران، سازمان امور مالیاتی کشور، ایران.
سمیرا اکبری: کارشناسی، حسابرس ارشد اداره کل امور مالیاتی شمال تهران، سازمان امور مالیاتی کشور، ایران.
حاکمیت مالیاتی بخش اساسی حکمرانی دولت ها محسوب می شود. حکمرانی خوب مالیاتی منجر به سیستم مالیات ستانی مطلوب می گردد. راهبری مناسب مالیاتی از طریق برقراری عدالت و انصاف مالیاتی، منجر به افزایش اعتماد می شود که می تواند با دریافت به موقع مالیات، موجبات توسعه اقتصادی را فراهم آورد. از آنجایی که مالیات یک پدیده اخلاقی است، آن را در قالب مفهوم مسئولیت پذیری اجتماعی قرار می دهد. تعهد به مسئولیت پذیری اجتماعی باید به طور مداوم در مورد کلیه معاملات و فعالیت های شرکت اعمال شود. از این رو هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای حاکمیت مطلوب مالیاتی مبتنی بر ابعاد مسئولیت اجتماعی شرکت ها است.
هدف این پژوهش، ارائه مدل حاکمیت مطلوب مالیاتی مبتنی بر ابعاد مسئولیت اجتماعی شرکت ها است که بتواند نقش مؤثر عدالت و شفافیت مالیاتی را در اعتماد عمومی و توسعه اقتصادی نشان دهد.
جامعه آماری: ماموران تشخیص مالیات در بخش اشخاص حقوقی اداره کل امور مالیاتی شمال تهران
ابزار گردآوری داده ها: پرسشنامه توزیع شده بین 198 نفر از جامعه آماری (178 پرسشنامه بازگشت داده شد)
روش تحلیل داده ها: مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر روش حداقل مربعات جزئی
مقطع زمانی: سال 1403
تحلیل داده ها نشان داد که ابعاد مسئولیت اجتماعی شامل:
مسئولیت های بشردوستانه
مسئولیت های اخلاقی
مسئولیت های قانونی
مسئولیت های اقتصادی
همگی تأثیر مثبت بر سیستم های حاکمیت مطلوب مالیاتی دارند.
رعایت عدالت و انصاف مالیاتی
التزام به مسئولیت اجتماعی در معاملات و فعالیت های شرکت ها
تقویت اعتماد عمومی نسبت به نظام مالیاتی
توجه به جنبه های اخلاقی، قانونی و اقتصادی مالیات
ارتقای سیستم های حاکمیت مالیاتی با محوریت مسئولیت اجتماعی شرکت ها
اعمال سیاست ها و دستورالعمل های شفاف و عادلانه مالیاتی
ترویج فرهنگ تعهد به مسئولیت اجتماعی در فعالیت های اقتصادی
استفاده از مدل ارائه شده برای بهبود تصمیم گیری و سیاست گذاری مالیاتی
استفاده بهینه از ضمانت اجرای جرایم مالیاتی به منظور جلوگیری از فرار و اجتناب مالیاتی
نویسندگان
احسان رستمی: دانشجوی دکتری، گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد، دانشگاه رازی، ایران؛ کارشناس گروه سیاست ها و قوانین و مقررات مالیاتی، معاونت پژوهشی مرکز آموزش، پژوهش و برنامه ریزی مالیاتی، سازمان امور مالیاتی کشور، ایران.
در وضعیت کنونی اقتصادی کشور، طراحی یک سیستم بهینه مالیاتی در جهت جلوگیری از شکاف مالیاتی ضروری است. از طرفی در حال حاضر به دلیل فقدان یکپارچگی منابع درآمدی مؤدیان و در نتیجه عدم تکمیل و تجمیع کلیه اطلاعات مؤدیان مالیاتی در راستای ماده 169 مکرر قانون مالیات های مستقیم، زمینه برای کتمان درآمدها و در کل فرار مالیاتی در نظام مالیاتی وجود دارد.
هدف پژوهش حاضر، مدل سازی هر دو بعد شکاف مالیاتی بین مؤدیان و سازمان امور مالیاتی بر اساس نظریه بازی ها می باشد. در بعد فرار مالیاتی، استراتژی های مؤدی در برابر سازمان امور مالیاتی عبارتند از ابراز مالیات یا کتمان آن؛ در مقابل، استراتژی های سازمان امور مالیاتی شامل پذیرش یا حسابرسی مالیاتی مؤدی می باشند.
در بعد اجتناب مالیاتی، سازمان امور مالیاتی به دنبال راه هایی است تا با کمترین هزینه و در همان مرحله اولیه تشخیص و ابلاغ مالیات، بتواند مالیات هدف خود را از مؤدیان وصول نماید و در مقابل مؤدیان تلاش می کنند مالیات خود را تا حد ممکن به تعویق انداخته و از ملاحظات بازاری نهایت استفاده را ببرند.
نتایج مطالعه نشان داد جریمه اجتناب مالیاتی موضوع ماده 190 قانون مالیات های مستقیم برای مؤدیان سازمان امور مالیاتی، در حالتی که تخلف فرار مالیاتی اثبات شود، می بایست مطابق با ملاحظات تورمی، هزینه حسابرسی، جریمه کتمان و ... باشد و در حالتی که تخلفی اثبات نشود، می تواند مطابق روال قبلی که قانونگذار تصریح نموده، مورد ارزیابی قرار گیرد.
هدف پژوهش، مدل سازی شکاف مالیاتی و بررسی استفاده بهینه از ضمانت اجرای جرایم مالیاتی برای کاهش فرار و اجتناب مالیاتی در نظام مالیاتی کشور است.
مدل سازی دو بعد شکاف مالیاتی و اجتناب مالیاتی با استفاده از نظریه بازی ها انجام شد و تحلیل رفتار مؤدیان و سازمان امور مالیاتی در مواجهه با استراتژی های مختلف مورد بررسی قرار گرفت.
شناسایی استراتژی های مؤدیان: ابراز مالیات یا کتمان آن
شناسایی استراتژی های سازمان امور مالیاتی: پذیرش یا حسابرسی مالیاتی مؤدی
تعیین شرایط بهینه اعمال جریمه و ضمانت اجرا برای اجتناب مالیاتی و فرار مالیاتی
فقدان یکپارچگی منابع درآمدی مؤدیان
عدم تکمیل و تجمیع اطلاعات مؤدیان مالیاتی
مقررات و مواد قانونی (ماده 169 مکرر و ماده 190 قانون مالیات های مستقیم)
ملاحظات اقتصادی و تورمی مؤدیان
اعمال جریمه ها و ضمانت اجرای جرایم مالیاتی با رعایت شرایط اقتصادی و تورمی
استفاده از مدل نظریه بازی ها برای پیش بینی رفتار مؤدیان
تمرکز بر تشخیص و ابلاغ به موقع مالیات برای کاهش اجتناب مالیاتی
ارزیابی اثربخشی ضمانت اجراها در کاهش فرار مالیاتی مطابق قانون
این مقالات با ارائه تحلیل ها و یافته های کاربردی خود، گامی مهم در درک بهتر چالش ها و راهکارهای حوزه مالیات برداشته است و می تواند برای پژوهشگران، سیاست گذاران و فعالان حوزه مالیاتی منبعی ارزشمند باشد.